نذر آقا امام زمان
یه سلام پر انرژی بعد از چند روز غیبت به دختر گلم فاطمه عزیزم امروز که دفتر خاطراتتو باز میکنم با کلی حرف اومدم که می خوام برات بگم روز پنج شنبه آقا امام رضا برای بار دوم بعد از تولدت ما رو طلبید چقدر با سعادتی دخترم جمعه تو صحن جامع رضوی حرم آقا همایش شیر خوارگان حسینی بود و بابایی می خواست هر جور شده دختر نازدارش تو این همایش باشه ساعت 1/30 ظهر مراسم حرم شروع میشد، ما هم زودی خودمونو به حرم رسوندیم و من یک دست لباس سفید تنت کرده بودم با یه پارچه سفید رو سرت و یه سربند یافاطمه وارد صحن جامع که شدیم چون آفتاب داغی بود تو خیلی بی تابی می کردی و بابایی مجبور بود ایستاده رو دستش لالاییت کنه تا آروم بشی چه مراسم با شک...
نویسنده :
مامان افسانه
19:10