تشکر و قدر دانی
عزیز دل مامان این پستو فقط و فقط واسه تشکر از کسایی می زارم که تو روزهای رنج شیرینی که من و تو با هم داشتیم تنهامون نذاشتن! چرا که اگه تو اون روزا تنهامون میذاشتن معلوم نبود چه به سر توئه نحیف و حساس و منه بی تجربه و خسته میومد. یادت باشه وقتی بزرگ شدی قدر زحمات تک تک شونو بدونی از زحمتای مامان جون اشرف و باباجون محمد که هرچی بگم کم گفتم یه پاشون خونه خودشون بود و یه پاشون خونه ما ، آخه عزیز دوردونه ای و سوگلی و تنها نوه خانواده بابا محسن(البته فعلا) منم همین جا ازشون تشکر می کنم آخه با حضورشون کنار ما باعث میشدن من واسه لحظاتی دردامو فراموش کنم از شور و شوقی که عمه فائزه واسه اومدنت داشت که دیگه نگو و نپرس، بعضی وقتا که م...
نویسنده :
مامان افسانه
18:04