فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

فاطمه نازدار من

جوجه جوجه طلایی

1392/12/20 23:23
نویسنده : مامان افسانه
425 بازدید
اشتراک گذاری

قضیه از جایی شروع شد که یه شب عمه فائزه به عشق شما یه جوجه خرید که باهاش ذوق کنی ولی از اون جایی که شما تو برخورد اولنیشخندتازه از خواب بیدار شده بودی و با گرفتن بال جوجه با جیغ بنفش عمه جون مواجه شدی دیگه از جوجه ترسیدی و دوست نداشتی باهاش بازی کنی ولی جریان همینجا تموم نشد و دو شب بعد که دوباره رفتیم خونه مامان جون شما وقایع دو شب قبل روفراموش کردی و بیچاره جوجه هه از دستت آسایش نداشت. تا میدیدیش تندی میرفتی طرفش و پاشو میگرفتی و جوجه بی نوا رو بالا و پایین میکردی

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مهتاب
21 اسفند 92 1:00
بد بخت جوجو طلا اتفاقا امروز با همسری صحبت جوجه خریدن بود اگه ما هم جاشو داشتیم میگرفتیم
مامان افسانه
پاسخ
نه بابا مادر شوهرم اینا از صدای جیک جیکش کلافه شدن
خاله زهرا
21 اسفند 92 1:37
شیطونیاش مث خودته
مامان افسانه
پاسخ
واقعاااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سمیه مامان زینب
21 اسفند 92 23:34
بیچاره جوجه