هوا بس ناجوان مردانه سرد است...
دختر قشنگم
زمستون امسال یه کم دیر اومد ولی اومد اونم با دل پر...
البته برفش جاهای دیگه اومد و به غیر از یه ذره برفی که همون شب اول اومد دیگه فقط سوز و سرماش واسه ما بود
منم که در دریاصلا نمیتونم تو خونه بند بشم و شما رو مثل ساندویچ میپیچونم و میریم بیرون اونم هرشب
ولی امروز صبح که بیدار شدم دیدم بدجوری سرما خوردم
از وقتی حامله شدم احساس میکنم یه کم بدنم ضعیف شده...
امروز صبحم نمیتونم ببرمت تو هال و باید تا وقتی یه کم هوا گرم میشه با هم تو اتاق بمونیم آخه با اینکه بخاری هال زیاده بازم سرده
اینم از اولین زمستون شما که تا چند روز پیش کم کم داشت لباسات به یه دونه تو خونه میرسید و حالا با اینکه چهار لا لباس پوشوندمت نمیشه ببرمت توی سالن بس که سرده
اینجا میخواستیم بریم خونه دایی جون که شما خوابت برد(البته قبل از سرما)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی