فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

فاطمه نازدار من

پست ناموقت و نه ماهگی

1393/2/20 17:01
نویسنده : مامان افسانه
222 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

سلام به دختر ناز و دوست جونیای نی نی وبلاگی که تو این مدتی که سیستممون مشکل داشت و داره آپ نمیکنیم چون عکس نداریم ما رو تنها نذاشتن و به فکرمون بودن

اول بگم علت اینکه اسم این پست رو (ناموقت) گذاشتم اینه که قرار نیست بعدا پاکش کنم و چون سه تا پست رو ثبت موقت کردم چون عکساش نیست تو وبلاگ نذاشتم گفتم بعدنا که گذاشتمشون اونا رو یادتون نره ببینید.

دخترم تو این یکی دوماه کلی بزرگ شده ماشالله و هی ما رو با کاراش ذوق مرگ و البته گاهی اینجوری میکنهتعجبترسوکچل بهلهخندونک

دخمل من چند روزه که بلند میشه می ایسته و بعد تقریبا یک دقیقه تلپ میفته آخه هنو پاهاش توان نداره بچمراضی

بعد جونم بگه براتون یه یه ماه و خورده ای میشه که تا باباییش از سر کار میاد یه لبخند گنده رو لباش میشینه و با سرعت نووووووور خودشو به باباش میرسونه و کلی خودشو واسه باباش لوس میکنه و خلاصه کلی پدر و دختر دل به دل هم میدن و این وسط منعصبانی

دیگه اینکه وقتی درازه با پاهاش دست دسی میکنهخندهخندونک

سه روز پیشم که تولد دخترم بود(ماهگرد نه ماهگی) واسش دوتا کادوی خوشمل خریدیم که تو کف بمونید تا عکساشو بزارمراضی

هااااااااااااااااااا راستی جدیدا یه کار به فضولیای دیگه ش اضافه شده و اونم اینه که یاد گرفته در کابینتارو باز میکنهکچل یعنی چی آخه دختر و اینقدر فضول اونم از الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه دیروزم در راستای پیشرفت این کارش یاد گرفته سرشو بین کابینت نگه داره تا بسته نشه و نمک دونو از تو کابینت برداشته و این منتعجبعصبانیکچل

و دیگه دیگه دوتا دندون بالاییش به سلامتی در اومد که کلی اذیت شدگریه

فدات بشم عسلم

و اما...

دختر من: واسه کنترل نه ماهگی که بردمت وزنت نشون دهنده این بود که تمام تلاشهای من واسه چاق کردنت به باد رفته و شما همش هشت کیلو بودیغمناک

من دیگه واقعا نمیدونم چی کار کنم که شما تپل مپل بشیخطا

تنت سلامت دختر نازم خیلی خیلی دوستت دارم گل مامان محبت

 

مهم ترین اتفاق اردیبهشت طلبیدن آقا امام رضا تو ماه رجب بود که فاطمه خانم یه دعای ندبه مهمون حرم بود

زیارتت قبول دختر گلم

هیییییییییییییییییییییییییی آخیش تا حالا یه بند این همه رو یه جا نگفته بودم

پسندها (8)

نظرات (13)

سمیه مامان زینب
20 اردیبهشت 93 23:27
فک کنم همه سیستمشون دچار مشکل شده و نمیتونن عکس بذارن مثل من . راستی عزیزم این تازه اول راهه و همه کابینتا یکی یکی باز میشن ووسایل توش شکسته میشن راه دارزی در پیش است
مهتاب
21 اردیبهشت 93 13:23
الهی فداش خوب کاری میکنه دخملکم مگه چیه وای افسانه جون خسته شدم بابا پس کی درست میشه دلم برای فسقلی خودم یه ذره شده
مامان افسانه
پاسخ
ای بابا مهتاب جون خودمم کلافه ام اصلا کم کم دارم انگیزه مو واسه عکس گرفتن هم از دست میدم
مــن و آوايي قــلــمــبــه
21 اردیبهشت 93 17:18
گاندی خطاب به معشوقه اش : خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ... زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم . تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی . کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت . من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من .... خوب ِ من ، هنرٍِِ ♥عشق♥ در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها . . .
مامان افسانه
پاسخ
خیلی قشنگ بود عزیزم
مــن و آوايي قــلــمــبــه
21 اردیبهشت 93 17:18
اي جونم عروسك شيطون بلا بازيگوش
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
22 اردیبهشت 93 13:08
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت اسد الله الغالب ، علی بن ابیطالب (ع) مبارک باد
مامان محمدصالح جون
22 اردیبهشت 93 20:03
ما همه جوره مخلص نازداریم فدای اون فضولیهاش فدای اون ایستادناش خلاصه همه جوره
مامان افسانه
پاسخ
مابیشتر
مامان خمبل و فنقول
24 اردیبهشت 93 10:29
سرشو لای کابینت نگه میداره درش بسته نشه! زیارت قبول مش فاطمه ایشالا مه تنش سالم باشه همیشه، حالا تپل نباشه، بهتر (کمرتون کمتر درد میگیره)
مامانی و بابایی دخمل بلا
24 اردیبهشت 93 15:15
سلااااااااام مامانی گل و ناز فاطمه جونم حسابیییییییییی از شیطنتاش خندم گرفتتتتتتتتت. فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بشمممممممممممم خوشمزه من . سرت رو نذاری لای کابینت یه وقت گل دخمللللللللل . زیازتت قبول عزیز دلم , التماس دعا .
فدایی محیا
25 اردیبهشت 93 22:26
عزیزم مشکل کابلا بر طرف نشد؟
فدایی محیا
25 اردیبهشت 93 22:26
حسابی شیطون شدیاااااااااااااا
♥پرنیان♥مامان متین
26 اردیبهشت 93 16:29
مامانی و بابایی دخمل بلا
26 اردیبهشت 93 17:31
سلااااااااااام مامانی مهربون فاطمه جون شیطونمممممممم فکر کنم کلا فاطمه ها خیلی زود شیطنت رو شروع میکنن , فاطمه جونی 4 ماهه من از الان شیرجه میره طرف همه چی و وقتی هم رو زمینه خودش رو اونقدر میچرخونه و میکشه تا وقتی نگاش میکنم میبینم کلی از جایی که بوده فاصله گرفته , یکی نیست بهش بگه بچه تو همش 4 ماهته , راه بیفتن چی میشن این عجوبه هااااااااااااااااااافکر کنم ما اینطوری شیم اون موقع
مامان فاطمه
2 خرداد 93 16:35
سلام عزیزم خوبی؟پس کجایی؟هنوز مشکل سیستمت حل نشده؟بابا دلمون واسه فاطمه جون تنگ شدهببوسش