هنر های مامانی و غذای نازدار
دختر قشنگم
بعد از اون شکلکای جور و واجور موقع خوردن فرنی و اعصاب خوردیای من و تو برای پاشیدن فرنی به اطراف توسط حضرت عالیتصمیم گرفتم که فعلا با فرنی بای بای کنیم و بریم سر یه غذای خوشمزه تر به اسم سوووووووووووووووپ.
خوشبختانه واسه روز اول (11/10)خوب بود و دو قاشت رو هم صبح و هم بعداز ظهر خوب خوردی(ماشالله)
فدات بشم که مثل خودمی و غذاهای شیرین به مذاقت خوش نمیاد
اینم آخرین قاشق سوپ
راستی: امروز چهار دست و پاییت پیشرفت کرد و دیگه دستاتم بعد پاهات حرکت میدی
یه حس خوبی داره دیدنش!
(آخه تا حالا ژست چهار دست و پایی رو میگرفتی ولی واسه حرکت به جلو خودتو پرتاب میکردی)
بگذریم
و اما جونم برات بگه این روزا مامانت هنرش گل کرده و هی هوس درست کردن چیزای جدید میکنه و غذاها رو هم خوشگل میکنه میاره سر سفره
امروز تو وبلاگ زینب جون دیدم سمیه جون نوشته ژله خاکشیر درست کرده و منم دلم ژله خاکشیر خواست واسه همینم دستورشو از اینترنت گرفتم و تو فاصله ای که بابایی رفته بود آخرین امتحان این ترمو بده و شمام خواب بودی دست به کار شدم و درستش کردم
ژله قشنگیه اینم عکساش، البته اون جوری که میخواستم نشد ولی واسه بار اول خوب بود