فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

فاطمه نازدار من

امان از این نی نی وبلاگ

1392/10/23 18:46
نویسنده : مامان افسانه
220 بازدید
اشتراک گذاری

از دیشب هر چی میخوام وبلاگ نازدارو باز کنم نمی شه که نمیشه

بعد خواستم اینترنتو گول بزنمنیشخند گفتم بزار از نی نی وبلاگ وارد بشم دیدم بازم نمیشه

از صبحم هرچی تلاش میکردم نشد حتی خواستم از وبلاگ دوستان وارد بشمنیشخنداونم نشد

حالا منم پررو ، از رو نمیرفتم که.... هی امتحان میکردم

از کامپیوتر و از موبایل.................کلافه

تا بلاخره الان دیدم باز شد و از ذوقم گفتم بزار این پست رو بزارم

حالا یکی ندونه چه کار مهمی داشتم که این همه هی نگاه میکردم هاااااااااایولنیشخند

 

گفتم حالا که این همه راه اومدم یه عکسم بزارم دیگهنیشخند


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان محمدصالح جون
23 آذر 92 18:48
هر چی میکشیم ،از دست این نی نی وبلاگ میکشیم آخه نمیزاره به کارای مهممون برسیم شده همه ی زندگیمون
مامان فاطمه
23 آذر 92 20:09
مثل اینکه همه جایی بوده.نی نی وبلاگ ما هم بالا نمی اومد. مامانی به ما سر نمی زنی؟قهری؟ مامانی یه سوال؟؟؟شما تو کدوم شهر زندگی میکنید؟؟ببخشید فضولی کردم
مامان عسل
23 آذر 92 21:41
منم بعد از چند روز برگشتم خونمون با کلی اشتها اومدم وب عسلو ببینم که یک لحظه فکرکردم تمام خاطرات عسل از بین رفتو تصمیم گرفتم از امشب خاطراتشو توی دفتر خاطرات هم بنویسم .
خاله زهرا
23 آذر 92 21:49
مامان لي لي
24 آذر 92 6:38
خصوصي
مامان لي لي
24 آذر 92 6:39
خواهر همه جايي بود مال مام بالا نمي آمد.... ببوس ناز دخترو
مامان لي لي
24 آذر 92 7:50
خصوصي گلم
مامان لي لي
24 آذر 92 7:50
الاهي فداي تو بشم من كه به عشق اوايي فقط سيستم و كله ي سحر روشن كردي
مامان لي لي
24 آذر 92 8:06
خصوصي
مامان لي لي
24 آذر 92 8:13
اره خواهر اما نميدونم چرا
مامان لي لي
24 آذر 92 8:14
نئ نئ وبلاگ ام با من چپ افتاده
آدرینا
24 آذر 92 10:51
مامان آیدا
24 آذر 92 18:45
آخ گفتی منم همین مشکلو داشتم الانم هرچی کامنت برات میزارم نمیاد خداکنه این یکی برسه
خاله زهرا
24 آذر 92 21:35
سمیه مامان زینب
25 آذر 92 1:59
سلام عزیزم خوبی؟ مال ماهم بالا نمیومد منم حسابی کفری شده بودم وترسیدم همه چی از بین رفته باشه حالا میخوام ببینم چکار کنم که این خاطرات حفظ بشه به ماهم سر بزنی هاااااااااااا
خاله زهرا
26 آذر 92 19:30
خاله زهرا
28 آذر 92 16:11
فاطمه عزیز خاله دلم برات یه ذره شده نازنینم
مامان افسانه
پاسخ
مرسی خاله
مامان عسل
29 آذر 92 19:22
برایت چه بخواهم ز خدا؟ بهتر از اینکه خودش پنجره ی باز اتاقت باشد، عشق، محتاج نگاهت باشد، خلق، لبریز دعایت باشد و دلت تا به ابد وصل خدایی باشد، که همین نزدیکیست من بهترین یلداها را برایت آرزو می کنم. پیشاپیش شب یلدا مبارک
مهین
29 آذر 92 22:23
لینکت کردم عزیزم
مادر جون آبتین و آروین
30 آذر 92 14:32
ماشالا به فاطمه خانم گل.....زنده باشی گلم
مامان فاطمه
30 آذر 92 15:48
مامانی کجایی؟؟؟پیدات نیست؟فاطمه جون خوبه؟اگه میتونی یه خبر از خودت بده
سمیه مامان زینب
4 دی 92 0:56
سلام خانومی کجایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بیا بابا دلمون تنگ شد
مامان افسانه
پاسخ
اومدم اومدم ممنون که به ما سرزدی عزیزم
مامان فاطمه
4 دی 92 9:58
پس کجایی مامانیدخملی خوبه نگرانت شدم
مامان افسانه
پاسخ
خوبیم خاله ممنون که بهمون لطف داری
خاله زهرا
4 دی 92 19:06
سلام عزیز دلم برا خاله دعا کن امتحاناش شروع شده
مامان افسانه
پاسخ
خیلی به ما لطف داری گلم ایشالله که زودتر از ظهور آقا درستو تموم میکنی ما هم آرزو به دل نمی ریم و عروسی تو ببینیم
مامان لي لي
4 دی 92 23:15
به سلامتی خودمون ک خوبیم... ولی همه فکر میکنن خوبی از خودشونه...!!!دوستت دارم دوست و خواهر خوبِ من
مامان افسانه
پاسخ
منم همینطور لی لی عزیزم آوای دوست داشتنی رو ببوس
خاله
6 دی 92 12:37
ببخشید درگیر امتحاناتم دیر به دیر میام ماشالا داره خانم میشه.............. خدا حفظش کنه................
مامان افسانه
پاسخ
ممنون که به ما سر میزنی با این همه گرفتاری