گوشواره طلا.شیطونیات
ٌ دختر قشنگم مبارکه تا حالا گوشواره های نقره ای که برات گرفته بودم تا گوشات نقره ساب بشه و عفونت نگیره گوشت بود ولی دیشب با گریه شما گوشواره های جدیدتو که هدیه مامان جون طیبه بود رو تو گوشت کردم و اینگونه بود که شما اولین گوشواره طلاتو در آستانه عید افتتاح کردی اینم عکساش: البته قبل از اینکه تو گوشت کنم بس که ذوق داشتم یادم رفت عکس بگیرم واسه همین شب که خواب بودی ازت عکس گرفتم و اما جیگر مامان این روزا از بس شیطون شدی آسایش واسه مامان نذاشتی هنوز که چهار دست و پایی میکنی اینجورییی وای به حالی که راه بیفتی الان دائم باید از جلو میز تلوزیون و بخاری و آشپزخونه جمعت کنم نفس مامان اینا یه چشمه شه ...
نویسنده :
مامان افسانه
17:54