هدیه عموجووون
دختر مامان
چند شب پیش که خونه باباجون بودیم عموجون از سر کار اومد و مثل همیشه با کلی ذوق و محبت بغلت کرد و یه هویی دیدم برات یه چیزی خریده
اونم خودش تهنایی
من کلی ذوق کردم و نفس هدیه اصلا برام مهم نبود چون اصلا انتظار نداشتم
خلاصه که اینو بدون که یه عمو و عمه مهربون داری که همیشه به فکرتن و خیلی هم دوستت دارن
قدرشونو بدون
آهان راستی یه چیزی
کلی با ترانه جون خانم عمو مهدی دوست شدی و تا میبینیش میپری بغلش و اونم مثل عمو جون با محبت بغلت میکنه
ما هم خیلی دوستش داریم
اینم از هدیه عمو مهدی
این شال و کلاه خیلی قشنگ با یه جفت دستکش
دستکشا تو عکس نبید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی