فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

فاطمه نازدار من

یه مشهد متفاوت

1393/4/2 11:05
نویسنده : مامان افسانه
277 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم

به برکت وجود تو خدا تو ماه شعبان هم مثل ماه رجب قسمتمون کرد بریم زیارت آقا امام رضا(ع)

اما این بار متفاوت تر از همیشه

چون خونه خاله جون و دایی جون مشهده همیشه ما مستقیم میریم اونجا سکنا میگزینیم

ولی این دفعه برای اولین بار با باباجون و مامان جون و عمه جون بعد از تولد شما قسمت شد بریم مشهد که کلی هم بهمون خوش گذشت و چون هتلی که گرفته بودیم تقریبا نزدیک حرم بود پیاده میرفتیم حرم که زیبایی و حال و هوای خودشو داشت

اما امان از شبی که مشهد بودیم.............

همه خسته و کوفته........ شما هم قصد خوابیدن نداشتی و بازیت گرفته بود و خلاصه همه رو علاف خودت کرده بودی مخصوصا عمه جون و مامان جون رو که با همه خستگی شون با مهربونی تمام سعی در خوابوندنت داشتن ولی شما دلت میخواست با عمه بازی کنی و اون وقت شب منتظر تلنگر بودی تا غش غش بخندی و ما هم اینجوریکچلعصبانی تا اینکه ساعت دو رضایت دادی بخوابی

 

اینجا موقع نماز مغرب و عشاست که با همراهی زینب کوچولو که نمیدونم از کدوم شهر اومده بود زیارت ما تونستیم نمازو به جماعت تو حرم بخونیم

اینم شما و پنجره فولاد آقا

صبح جمعه ست که اومدیم دعای ندبه و شما خوابی

همین جا با خاله جون اینا قرار گذاشتیم که هم رو ببینیم

 

اینجام نیشابوره سر زمینای سبزی که مامان جون میخواست سبزی بخره

 

پسندها (4)

نظرات (3)

مامانی دخمل بلا
2 تیر 93 21:44
خدای من خداییست که اگر سرش فریاد کشیدم , به جای اینکه با مشت به دهانم بزند , با انگشتان مهربانش نوازشم می کند و می گوید : میدانم جز من کسی نداری !
خاله زهرا
4 تیر 93 3:15
مامان بد چرا کفش پای عشق من نکردی پاهای قشنگش خراب میشه مگه دستم بهت نرسه
مامان فاطمه
5 تیر 93 12:07
زبارت قبول فاطمه ناز منهزراماشالله خیلی ناز شدی