فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

فاطمه نازدار من

روز زیارتی امام رضا و زیارت امام رضا

لایق وصل تو که من نیستم  اذن به یک لحظه نگاهم بده آقا جان آقاجون ممنونتم که روز زیارتتیت دقیقه نود طلبیدی بیایم پابوست چه حال و هوایی چه شوری همه از همه جای ایران ریخته بودن تو حرم خدایاااااااااا شکرت ...
30 شهريور 1393

دختر شوتبالیست من

دختر گوگولی من این روزا خعلی بلا شدی از دیروز توپی که از شمال برات گرفتیم باهاش بازی میکنی توپو برمیداری جلو پات میکاری  و شوتش میکنی ینی روز به روز بیشتر به این پی میبرم که دختر خلف خودمی یه یکی دو هفته ایه خودت از روروءکت میری بالا و قشنگ توش میشینی اصن ما اینجوری شدیم وقتی هم که دوربینو برمیدارم ازت فیلم بگیرم همچین شیک و مجلسی می ایستی و برام لبخند میزنی ...
2 شهريور 1393

در راستای هدایای تولد

دختر گل من آخر هفته پیش تولد محمدصالح جون بود ه ما از همینجا میگیم تولدت مبارک محمدصالح جون دایی جون بزرگه از مشهد اومده بودن و این وسط ما رو هم کلی شرمنده کردن با هدیه نقدی شون زن دایی جون دایی جون محمدمهدی و محمد حسین عزیزم ممنونیم از لطفتون و اما... دیروز عمه جون بابایی از تهران اومده بودن و از اونجایی که همیشه به ما لطف دارن واسه تولد شما هدیه گرفته بودن اونم چه هدیه هایی البته دختر عمه های عزیز هم هم سلیقه بودن تو گرفتن این هدیه ها دستتون درد نکنه من به عنوان مادر بچه کلی ذوق مرگ شدم هاااااااااا اصن عکسا گویای همه چیزه اینجا وقتیه که عمه جون کادو رو بهت داده ب...
2 شهريور 1393

تولدت مبارک گل خوشبوی من

و... بلاخره یک سال گذشت دختر گل من یک سال با همه اتفاقای خوب و بدش در کنار وجود نازنینت گذشت و ما خوشحال تر از همیشه خواستیم تولد یک سالگیتو جشن بگیریم و درست شب تولدت با حضور مامان جون اشرف،باباجون،عمه جون،عمو جون،مامان جون طیبه،دایی جونا و زن دایی جونا و خاله جون و آقا رضا و مهمونای ویژه یعنی بچه ها که عکساشون پایینه خونمون یه جشن کوشولو گرفتیم که جای دایی جون بزرگه و زن دایی و کوچولوهای نازشون تو جشنمون خیلی خالی بود اینم چندتا عکس از تولد البته بقیه خانوادگیه و بعدا ایشالله خودت میبینی شما رو هم که تا غافلت میشیدم میرفتی سروقت پفکا و میوه ها ای شکمو! اینجام قبل از این که مهمونا بیان میخوا...
17 مرداد 1393

اولین سفر طولانی شمااااااااال

نازدار من بلاخره در آستانه یک سالگیت جور شد با خاله جون و دایی جون و مامان جون اینا بریم شمال سفر خوبی بود  همین جا جا داره از همسر گلم به خاطر همه خوبیاش تشکر کنم که با کمکاش باعث شد این سفر با وجود وروجکی مثل شما خیلی به من سخت نگذره اینم عکسا اولین دیدار شما با دریا و این هم جنگل   ...
17 مرداد 1393

یک سااااااااال عاشقی

دختر گلم عشق مامان همه هستی من نفس من جان من تولدت مبارک   عزیز دلم درست نزدیکای آخرین سحر ماه مبارک رمضان بود که دردام خیلی شدید شد و نتونستم طاقت بیارم هرچی خودمو صبور گرفتم تا لااقل مامان جون و بابایی سحری شونو بخورن بعد بریم بیمارستان دیدم نمیشه و یکی دو ساعت به سحر رفتیم بیمارستان و انتظار کشنده و دردای کشنده تر شروع شد تااااااااااااااااااا ساعت سه بعد از ظهر آخرین روز ماه مبارک رمضان که اون درد شیرینو تجربه کردم و خدا بهترین هدیه شو به من داد این ساعات اولین ساعاتی بود که تو رو در آغوش میگرفتم و با تمام وجود بهت شیر میدادم از خدا میخوام که ای...
6 مرداد 1393