فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

فاطمه نازدار من

ک مثل ...

دختر نازدار من که الان شدی پسر نازدار نمیدونم از کجا شروع کنم ولی.... بعد از کلی کش و قوس مبنی بر ماشین کردن موهای نرم و نازکت که از زمستون پارسال از من اصرار و از بابایی... بلاخره بنا بر این شد که صبح شنبه ینی 29 فروردین 94 با باباجون ببریمت آرایشگاه و خووووووووب موهاتو کوتاه کنیم بعد دیشب با بابایی شروع کردم به صحبت که ببین موهاش یکدست نیس و دائم به هم ریخته ست و همیشه حتی وقتی موهاشو آب و شونه میکنیم مثل شلخته هاس بچم یه هویی نمیدونم چی شد که نفوذ کلامم یه هویی(تاکید میکنم یه هویی) رفت بالا و بابایی گفت نمیخواد ببرینش آرایشگاه خودم کچلش میکنم هیچی دیگه پدری که از پاییز و زمستون پارسال پافشاری میکرد رو اینکه دخت...
29 فروردين 1394

یه دردسر نسبتا بزرگ

سلام دختر بلای من گفتم از پوشک گرفتنتو از پونزده فروردین شروع کردم... روزای اول که خودت میومدی و تو دستشویی و.... من کلی ذوق میکردم ولی الان... دیگه زیادی به دستشویی علاقه مند شدی طوری که گاهی دلم میخواد لهت کنم تو دستشویی که قشنگ بیست دقیقه یا بیشتر ما رو نگه میداری و منم باید باهات بشینم از این طرف تا با کلی وعده و وعید و گاهی هم با دعوا میارمت بیرون بعد دو دقیقه باز میگی (جیش عوض )و باز روز از نو و روزی از نو این مساله زمانی آزار دهنده میشه که آخر شب که من از شدت خستگی جنازم هوس توالت رفتنت میکنه اونم نه یه بار.... اونجام که میری اساسا تا حال منو با یه کاری نگیری ول نمیکنی مثلا دیروز بهت گفتم دست...
23 فروردين 1394

اتفاقات مهم بهار

فاطمه جوووووووووووووووووووونم دختر قشنگم روز هشت فروردین سالروز ازدواج من و بابایی بود که تو یه هدیه ناب شب قبلش به ما دادی که خیلی واسم دلچسب بود و اون خوندن شعر برای اولین بار بود شب آخر شب که میخواستیم بخوابیم شروع کردی: تاب تاب سی خودا سی بلق سی همون شعر تاب تاب اباسی خودمونه هاااااااااااااا و من کلی ذوقیدم ماشالله ماشالله بش بگین و بلدی تا ده بشمری و اینکه دقیقا از امروز ینی پونزده فروردین 94 پروژه از پوشک گرفتنتو به صورت آزمایشی شروع کردم و از این بابت کلی خوشحالم ایشالله به زودی به موفقیتای بزرگ دست پیدا کنیم باشد که رستگار شویم الان کلی کلمه میگی جمله هم میگی و ...
15 فروردين 1394

سیزده به در خوب

گل مامانی امسال تقریبا اولین سیزده به درت بود و کلی هم با بچه ها خوش گذروندی خدا رو شکر هوا هم که عالی و آفتابی بود اینجا یه قدم اون ور تر آهنگ نای نای گذاشته بودن و شما دوتا... و اینم نی نی خاله جون(مهدیار) که اولین سیزده به در عمرشو سپری میکرد ماششششششششششششششششششالله   ...
15 فروردين 1394

بهار بهار چه اسم آشنایی

سلام عشق من امروز بعد از پایان تعطیلات نوروز بلاخره سرمون خلوت شد و گذرمون به دفتر خاطراتت افتاد و بر آن شدم  که چند تا پست ناب رات یادگاری بزارم این پست رو اختصاص میدم به عکسات البته از اون جایی که دوربین همش دست بابایی بود نشد خیلی ازت عکس بگیرم بیشتر عکسا مال دو روز آخر تعطیلاته اینجا خونه دایی احمده که شما سه تا وروجک شیطون(محمدصالح و محمدحسین) رفتین پشت در نشستید   اینم شما و محمدصالح خونه دایی جون من   ...
15 فروردين 1394

دلنوشته دخترانه

باباجون سلام این روزا مثل هر سال این موقع بیشتر از هر وقت دیگه ای دلتنگت میشم یاد اون عید آخر و اون مسافرت لعنتی و ده فروردین و.... دلتنگتم بابایی مهربونم وقتی پر کشیدی به آسمون من یه دختر 12 ساله بودم که بیشتر از هروقت دیگه ای نیاز به وجود پدرانه ات داشتم نیاز به محبت پدرانه و نوازش های پدرانه ولی .... طفلی مامان که جدای از غم نبودنت و تنها شدن خودش واسه ما انصافا هم پدری کرد وهم مادری بابایی موقع رفتنت به بهشت من همش 12 سالم بود و حالا خودم مادر یه دخترم چقدر دلم میخواس تو لحظه لحظه های شیرین زندگیم کنارم بودی ولی حیف خواستم امشب شب سالگرد عروجت به ملکوت گوشه ای از دردل های دخترانه مو بنویسم تا بلکه از بار دلتنگیم یه خورده کم بشه برای...
11 فروردين 1394

نوروز نوشت

عیدی که بهارش قدم فاطمه باشد صدها برکت از کرم فاطمه باشد امید که یک مژده ز صدها خبر خوش پیغام فرج در حرم فاطمه باشد   اللهم عجل لولیک الفرج   بحق فاطمه(س)     هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز   عکسا باشه واسه بعد عیدتون مبارک ...
2 فروردين 1394

تولد عشقم سلما

فاطمه جون دیشب میدونی تولد کی بود؟ تولد دختر یکی از بهترین دوستای مامانی، سلمای نااااااااااااااازم که دو ساله شده حیف که کلیومتر ها ازمون دورن کاش پیشمون بودن و از نزدیک تولدشو تبریک میگفتیم ولی اشکال نداره از همین جا تبریک میگیم دوتایی مطمئنم خاله الهه عزیز تبریک مجازی ما رو هم قبول میکنه بس که مهربونه گل من سلمای عزیزم   تولدت مبارک   برات تو این روز قشنگ بهترین ها رو آرزو میکنم عزیزم این گلام هدیه مجازی ما به سلما ...
10 اسفند 1393

دختر انقلابی من

دختر من جا داره از همین تریبون بگم  سالروز پیروزی پر شکوه انقلاب اسلامی ایران به همه ایرانی های غیور و همیشه در صحنه کشور عزیزم مبارک باشه امروز مثل خیلی از مردم خوب کشورمون من و شما و بابایی رفتیم و در صحنه حضور پیدا کردیم و با این کارمون مشت محکمی به دهن آمریکا زدیم  اصن همچین محکم بود که دهنش پر خون شد بعله ما اینیم دیگه اونجا مامان جون باباجون دایی جون عمو جون عمه جون و............. همممممممممممممه رو دیدیم خعلی حال داد اینم شما و فاطمه و ساجده و علی اکبر   و این باز شما و فاطمه و ساجده که حضور فعال دارین تو صحنه راهپیمایی   ...
22 بهمن 1393